از رنج ابتلا به سرطان تا گنج موفقیت در عرصههای بینالمللی
- ۵ بهمن ۹۹
- 2148 بازدید
- 4 دیدگاه
روایت داستان زندگی فرزند بهبودیافته محک؛ باستانشناس
ایرانی مقیم آلمان:
از رنج ابتلا به سرطان تا گنج موفقیت در عرصههای بینالمللی
«من رنج زیادی برای زنده ماندن کشیدم و باید فرد مفیدی در این جهان میشدم.» این جمله «نعمت» کودک مبتلا به سرطان دیروز محک است. فردی که از ابتلایش به بیماری سرطان، به عنوان نقطه عطف زندگیاش نام میبرد. نقطهای که در آن تصمیم گرفت با تمام قدرت پلههای موفقیت را پشت سر بگذارد و قهرمان این قصه باشد. «نعمت حریری»، دانشجوی دکتری و باستانشناس ایرانی که در حال حاضر درآلمان زندگی میکند، در جمع ۷۶۰۰ کودک بهبودیافته از سرطان محک قرار دارد. او داستان زندگیاش را این چنین برایمان روایت میکند.
«نعمت» ۸ ساله بود که درد شدیدی بدنش را فرا گرفت و همین باعث شد مادرش او را نزد پزشک ببرد. بیماری او پس از مراجعه به دکتر جراح شهرستان قروه در استان کردستان، تشخیص داده نشد. سرانجام همان شب پدر با لمس شکم او غده بزرگی را در کنار کلیه پسرش احساس کرد. اینجا درست نقطهای بود که زندگی فرزند بهبودیافته محک برای همیشه تغییر کرد. او میگوید: «داستان از این قرار بود، یک روز عادی، وقتی برای کار از خانه بیرون رفته بودم، درد شکم سراغم آمد. سریع خودم را به برادرم رساندم و او را از حالم با خبر کردم. کمی که گذشت به همراه مادرم به پزشک مراجعه کردیم و او به ما گفت که حالم خوب است. اما همان روز پدرم که از نگهبانی معدن برگشته بود مرا در آغوش گرفت و متوجه تومور بزرگی کنار کلیهام شد. به این ترتیب مرا به بیمارستان سنندج بردند و در آنجا جراحی شدم. میگفتند این غده به اندازه یک هندوانه کوچک است و دیگر کاری از دست هیچکس ساخته نیست. همه برای مرگ من خودشان را آماده کرده بودند، اما مادرم تسلیم این حرفها نشد. او مرا به تهران برد و مراحل درمانم در بیمارستان بهرامی آغاز شد. آنجا بود که با مؤسسه خیریه محک آشنا شدیم. در دفتر مددکار اجتماعی محک بیمارستان بهرامی، خانم محمودیِ مهربانی بود که فاکتورهای مرتبط با درمان مرا پرداخت میکرد. گاهی هم به مناسبتهای مختلف جشنهایی توسط داوطلبان این مؤسسه برایمان برگزار میشد و ما میتوانستیم با خواندن شعر و دکلمه در آن مشارکت داشته باشیم. همین موضوع باعث دلگرمی بود. محک پشتیبان محکم آن روزهایمان شد. راستش را بخواهید وقتی کسی به بیماری سختی مبتلا میشود از یک سو رنج بیماری و از سوی دیگر رنج فقر، زندگی و درمانش را تحت تأثیر قرار میدهد. من آن زمان از محک لبخندها و محبتهای زیادی دریافت کردم.»
فرزند بهبودیافته محک در ادامه روایت مسیر زندگیاش با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو شد. رفتوآمد به تهران برای او و خانوادهاش سخت بود چرا که خانواده فرزندهای دیگری نیز داشت و مادرش میبایست از آنها نیز مراقبت میکرد. پس برای اینکه با دغدغه کمتری درمانش را پشت سر بگذارد به نزدیکترین بیمارستان دولتی و دانشگاهی دارای بخش خون و آنکولوژی کودکان به محل سکونتش، یعنی استان همدان، منتقل شد. سپس برای انجام عمل جراحی دوباره به تهران بازگشت و غده همراه با کلیه از بدنش خارج و برای همیشه بهبود یافت. او ادامه میدهد: «آن زمان که برای درمان به تهران سفر میکردیم، جایی را نداشتیم و در اقامتگاه ستارخان محک زندگی میکردیم. ترالی کتاب برایمان کتابهای مختلفی میآورد، یکی از این کتابها داستان زندگی هلن کلر بود. من با خواندن این قصه انگیزه زیادی برای ادامه مسیر زندگیام پیدا کردم. بر خلاف کودکان روستا درس خواندم و برای اینکه بتوانم در مقطع کاردانی درسم را ادامه دهم، محک همراهیام کرد تا اینکه توانستم مدرک کارشناسی را در رشته کامپیوتر دریافت کنم.»
نعمت در سال آخر دانشگاه با خواندن کتاب کیمیاگر و اثرات آن بر زندگیش تصمیم به تغییر رشته گرفت و متوجه علاقهاش به باستانشناسی شد. علاقهای که او را به سمت این رشته کشاند و باعث شد پلههای نردبام موفقیت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد. فرزند محک میافزاید: «با کسب رتبه ۱۷۰ در مقطع کارشناسیارشد، در رشته باستانشناسی ادامه تحصیل دادم و با معدل بالا نیز فارغالتحصیل شدم. دیگر علاقهام را پیدا کرده بودم. به عنوان استعداد درخشان در مقطع دکتری پذیرفته شدم و برای تکمیل رسالهام به آلمان سفر کردم، همان موقع دعوتنامه کاوش دیگری در اختیارم قرار گرفت. خوشبختانه سال گذشته همزمان با شیوع کرونا مطالعات رسالهام تکمیل شد، و از آن زمان مشغول کاوش در نزدیکی مرز اتریش هستم.»
دکتر «نعمت حریری»، فرزند ۳۰ ساله و بهبودیافته محک با این جمله داستان زندگیاش را به پایان میرساند: «اگر به بیماری سرطان مبتلا نمیشدم، و با دردهای زندگی آشنا نمیشدم شاید امروز در چنین جایگاهی نبودم. شاید درس نمیخواندم و به عنوان یک فرد موفق هم شناخته نمیشدم. من رنج زیادی برای زنده ماندن کشیدم و میخواستم فرد مفیدی در این جهان میشدم.» او این روزها رابطهاش را با محک قطع نکرده، پیش از شیوع کرونا در برخی از جشنهای محک حضور یافته و برای کودکان مبتلا به سرطان در خصوص موفقیت و رسیدن به خواستهها و آرزوها سخنرانی میکرد تا انگیزه و روحیه لازم برای ادامه مسیر زندگی را پیدا کنند. راوی این داستان پدر و مادرش را مبارزانی تمام عیار خطاب میکند و قدردان زحماتشان است. او میگوید: «هر زمان که در زندگی احساس خستگی میکنم با فکر کردن به تلاش پدر و مادرم در دوران ابتلا به سرطان، بلند میشوم و به راهم ادامه میدهم.»
متن تاثیرگذاری بود
بهت افتخار می کنم
با سلام و احترام
از شما یاور نیکاندیش که با مراجعه به وبسایت محک همراه بیش از ۲۰ هزار کودک مبتلا به سرطان در حال درمان شدهاید، صمیمانه سپاسگزاریم و قدر مهرتان را میدانیم.
با آرزوی بهبودی و سلامتی برای همه بیماران بویژه بیماران سرطانی و موفقیت روزافزون برای آقای حریری گرامی