این خاک هیچ وقت از سیاوش خالی نمیماند
- ۷ مهر ۹۹
- 661 بازدید
- 0 دیدگاه
هفتم مهر ماه هزار و سیصد و پنجاه و نه. ایران هنوز در بهت آغاز جنگ است. خرمشهر در خون است. حالا نوبت آبادان است. در هفتم مهر ماه پالایشگاه آبادان زیر ضرب بمب افکنهای عراقی به دریایی از آتش تبدیل میشود؛ گویی که دوزخ روی زمین میسوزد. اما ما جوانانی داشتیم از جنس فولاد که هیچ آتشی بر پیکرشان کارگر نبود: آتش نشانان. در قلههای حماسه و افسانه، سیاوش این میدان بودند؛ در افسانههای ایرانی سیاوش روزی به آتش زد و پاکیزه از آزمون زبانههای سوزنده بیرون آمد. فرزندان سیاوش از آبادان و تمام شهرهای اطراف گرد آمدند تا دیو آتش را خاکستر کنند و این بیت شاهنامه از پس قرنها طنینانداز شد که:
اگر کوهِ آتش بُوَد، بِسپَرَم ازين تنگ خوار است اگر بگذرم
هنوز چند ساعتی از مبارزه پهلوانانهشان نگذشته بود که بمبافکنها بازگشتند و آتشهایشان را بر پالایشگاهی ریختند که در آن فرزندان ایران مشغول مصافی میان آب و آتش و باد برای پاسداشت خاک بودند…
چهل سال از آن روز میگذرد. همیشه آتشی برای مصاف هست ولی سیاوشان ما هم همیشه زندهاند. روزی به دل ساختمان پلاسکو میزنند، وقتی دیگر کودکی را از بلندای برجی در حال ریزش میرهانند و زمانی کارگری شریف را از عمق چاهی فرو ریخته بیرون میآورند. فراموش نمیکنیم این قهرمانان، برای شادی و لبخند کودکان مبتلا به سرطان هر سال به محک سر میزدند و کودکان از دیدن قهرمانانشان غرق شادی میشدند. درست است که امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا نتوانستیم میزبان آنها باشیم اما برای همه آنها آرزوی سلامتی داریم و امیدواریم با گذر از این روزهای سخت دوباره زیر سقف محک بیایند و قصههای دلاوریشان برای کودکان روایت کنند.
امروز به نام آنهاست: آتش نشانان. چه مادر خوشبختیست ایران که چنین فرزندانی دارد. این خاک هیچ وقت از سیاوش خالی نمیماند.
آتشنشانان دلیر، مهربانان، روزتان مبارک.