«باغچه والدین محک» حیاط عزیز جون رو به یادم میاره
- ۵ مرداد ۹۹
- 814 بازدید
- 0 دیدگاه
«بچه که بودم، روزهای زیادی رو توی خونه مادربزرگم تو شهر کوچیکمون میگذروندم. عزیز جون، مهربون و دنیا دیده بود و هر وقت از چیزی ناراحت میشدم یا گریه میکردم، نوازشم میکرد و میگفت: «برو تو حیاط بشین، به نسیمی که برگ درختا رو تکون میده بگو غصههات رو با خودش ببره و از دلت دور کنه. درختا برای همین انقدر قوی هستن مادر. اونا غصههاشون رو میدن باد ببره و بازم محکم سر جاشون میمونن.»
سالها از کودکیم میگذره و عزیز جون خیلی وقته از این دنیا سفر کرده. حالا خودم یه پسر چهارساله دارم. رادین دلبندم وقتی سه سالش بود به سرطان خون مبتلا شد و این اتفاق پشت من و پدرش رو بدجوری لرزوند. حالا تو این روزای سخت هر وقت دلم از غصه میگیره، سری به «باغچه والدین محک» میزنم. حیاط کوچیک پشت بیمارستان که درختای قدیمی و تنومندش من رو یاد حیاط خونه عزیز جون میاندازه. هنوز هم وقتی نسیمی برگ درختا رو نوازش میکنه، ناخودآگاه توی دلم دعا میخونم و به یادش میافتم که میگفت غمهات رو بده نسیم از دلت دور کنه.»
«باغچه والدین محک» باغچه کوچیکی در محکه که والدین کودکان مبتلا به سرطان میتونن با وقتی خستهان و دلشون گرفته، توی فضای آرومش کمی از دغدغهها و نگرانیاشون فاصله بگیرن و حال و هوایی عوض کنن. این باغچه که به یادبود مادر و پدر بنیانگذار محک بنا شده، یکی از بهونههای کوچیک زندگی برای والدین زیر سقف محکه. سقفی که ۲۹ سال پیش، با دلگرمی به مهربانی نیکوکاران ساخته شد تا قهرمانهای کوچیک محک بتونن سلامتیشون رو دوباره در آغوش بگیرن.