عکس برادرم را ببینم تا کمتر دلم برای او تنگ شود

با مادرش آمده بود عکس‌هایش را بگیرد. پسر آرامی بود اما کاملاً معلوم بود برای دیدن یک عکس خیلی ذوق دارد. کنار پرینتر منتظر بود تا عکسی که انتخاب کرده است چاپ شود. برایمان جالب شده بود چه عکسی است که انقدر برایش مهم است. وقتی عکس چاپ شد، تصویر پسر کوچک‌تری را کنار خودش دیدیم که به دوربین لبخند می‌زد. مادرش وقتی صورت پر از سوال ما را دید گفت: «برادر کوچک‌ترش است. امروز با خودمان به محک نیاوردیمش. برای همین از صبح بهانه او را می‌گیرد و دلش تنگ شده است. آوردمش عکس دونفره‌شان رو چاپ کنم تا کمتر بی‌قراری کند. نمی‌دانید چطور دلش برای برادرش ضعف می‌رود…»

عکس زیبایی بود و عماد بعد از گرفتنش با خوشحالی اتاق را ترک کرد. ما باور داریم که همین دلخوشی‌های کوچک می‌تواند در درمان فرزندان محک نقش داشته باشد و کمک کند به خوشی بزرگ‌تری به اسم سلامتی برسند. پس با تداوم همراهی‌تان محک را در تبدیل کردن دلخوشی‌های کوچک به آرزوی بزرگ سلامتی تنها نگذارید.

ما باور داریم که همین دلخوشی‌های کوچک می‌تواند در درمان فرزندان محک نقش داشته باشد و کمک کند به خوشی بزرگ‌تری به اسم سلامتی برسد. پس با تداوم همراهیتان محک رو در تبدیل کردن دلخوشی‌های کوچیک به آرزوی بزرگ سلامتی تنها نگذارید.

پینوشت: این داستان برای قبل از شیوع ویروس کرونا است. امیدواریم با گذر از این روزهای سخت خبر سلامتی عماد و همه فرزندان محک را در همین صفحه منتشر کنیم.