کلینیک خون و آنکولوژی چه کسی فکرش را میکرد
- ۲۲ خرداد ۹۷
- 727 بازدید
- 0 دیدگاه
روی صندلیهای کلینک منتظر نشسته و سعی میکند بغضش را لا به لای آه کشیدنهای مداومش مخفی کند. با صدایی که میلرزید به مادر آرین که با جعبه شیرینی کنارش نشسته بود، گفت: چه کسی فکرش را میکرد از این همه سرنوشت جورواجور در دنیا، سرطان سهم بچه من شود؟
مادر آرین دستانش را گرفت و با لبخند گفت: «حس الانِ تو، خاطره سالهای گذشته من است. اما حالا چه کسی فکرش را میکرد آرین خوب شود و بدونِ سرطان به زندگیاش ادامه دهد؟ امیدت را از دست نده.
بیایید از ته قلبمان آرزو کنیم امید مادران محک نا امید نشود.
همین الان می خواهم به کودکان محک کمک کنم