باغی کوچک پشت پنجره خانه سعید کوچولو
- ۴ اردیبهشت ۰۰
- 805 بازدید
- 0 دیدگاه
تصمیم گرفتید در خانه بمانید و پا بیرون نگذارید مگر این که ضرورتی پیش بیاید. سه هزار بار سراغ یخچال رفتید و درش را باز و بسته کردید. دو هزار بار تمام کانالهای تلویزیون را بالا و پایین رفتید. هزار و دویست بار از پنجره آشپزخانه خیابان را نگاه کردید. بعد از همه این کارها ساعت را نگاه میکنید: دقیقا سه دقیقه گذشته!
زمان شوخیهای عجیبی میکند: وقتی میخواهید آرام بگذرد، به سرعت برق و باد حرکت میکند و وقتی میخواهید زودتر بگذرد انگار به پایش وزنه بستند.
پدر و مادر سعید، فرزند محک هم در این روزهای کرونایی چنین وضعی دارند. آنها از ماندن در خانه کلافه شدند. سعید ولی از همه اهل خانه صبورتر است. مبارزه با بیماری به قهرمان کوچک محک یاد داده که صبور باشد. که با زمان کنار بیاید. او در دنیای کودکانه خود میداند که فقط یک راه برای مبارزه با زمان هست: اگر کاری کنی، کاری که منظور و هدفی داشته باشد آن وقت زمان هم مثل یک نسیم خنک بهاری از کنارت گذر میکند.
سعید با کمک پدر و مادرش باغچهای کوچک پشت پنجره کوچک اتاقش درست کرده است. یک گلدان گندم، یک گلدان عدس، یک گلدان لوبیا. شوق و ذوق سعید به پدر و مادرش هم سرایت کرده است. حالا خانه کوچک آنها پر از گلدان است. فرزند محک باغ را به خانهشان آورده و زمان مثل یک نسیم خنک در باغ کوچکش میوزد.