0 کمک آنلاین

سفر به یاد ماندنی

  • ۱۷ اسفند ۹۵
  • 2377 بازدید
  • 0 دیدگاه
دسـتان كوچكش را به لبه مـيز چرخدار گذاشت و با پنجه روي پاهايش ايستاد. چرخ پُر بود از كتاب‌هاي جور واجـور و رنگي كه چـشمانش مثل عقربه ثانيه شـمار سـاعت به دنـبال آنها مي‌گذشت. كودكان مـحك سـه روز در هـفته در انـتظار مـيزهاي چـرخداري هـستند كه برايشان كـتاب هـديه مي‌آورد. تـرالي كـتاب ابـتكاري جـذاب از داوطلبان است كه از مـيزهاي چرخدار دارو و غذاي بـيمارستان تـغيير كـاربري به يكي از مـحبوب‌ترين مـيزها بـراي كودكان داده است. از داوطلبان درباره آن شنيده بودم و همين موجب شد تا يك روز با ترالي كتاب همراه آنها شوم. نتيجه، يك سفر به يادماندني شد.
آغاز اين سفر دفتر مددكاري بود. بعد از اينكه كتاب‌هايي از داستان و شعر و مجله براي سنين مختلف كودكان در ترالي چيده شد به سمت بخش‌هاي آنكولوژي بيمارستان به راه افتاديم. در راه، دختربچه‌اي در آغوش پدرش بود كه با شنيدن صداي چرخ‌هاي ترالي براي گرفتن كتاب به هيجان آمد و به طرف ترالي دويد.
به بخش بستري بيمارستان كه رسيديم نوجواني در اتاقش در حال تماشاي تلويزيون بود. با ديدن داوطلبي كه از او مي‌پرسيد چه كتابي دوست دارد، پايه سرماش را به حركت در آورد و زودتر از ترالي به جلو آمد. قصه‌اي تازه از مجموعه كتاب موردعلاقه‌اش را در ميان رُمان‌هايي براي نوجوانان، انتخاب كرد و مشغول مطالعه شد.  مقصد بعدي، اتاق بازي آنكولوژي بود. كودكان سرگرم كاردستي و نقاشي بودند. كودكي همراه با يكي از داوطلبان مشغول بازي بود. با ديدن ترالي، بازي را متوقف كرد و از جلد دوم كتابي كه هفته پيش جلد اول آن را خوانده بود، پرسيد.
در راه بازگشت از بخش بوديم كه كودكي را در حال خداحافظي با پرستاران ديديم. پزشك خبر قطع درمانش را داده بود. خوشحالي از چشمان پُر شور و خندانش پيدا بود. با ديدن ترالي به سمت ما آمد. نگاهي به كتاب‌ها انداخت و با اشاره به يكي از آنها گفت:« تمام شماره‌هاي اين كتاب را خوانده‌ام و خيلي دوستش دارم. عمو يک کتاب شبيه اين کتاب به من بده.» کتابش را گرفت و دست در دست مادرش رفت.
محك همراه با تمام داوطلبان و ياوران پرمهرش تلاش مي‌كند تا كـودكان مبتلا به سرطان به واسطه بيماري‌شان از زندگي عادي دور نشوند و هـمراه با گـذراندن دوره‌هاي درمـان و روزهـاي طولاني آن از تمام خدمات رفاهي، آمـوزشي و سـرگرمي بـهره‌مند باشند. اميدواريم تا شاهد روزي باشيم كه تـمام قـهرمانان كـوچك مـبارزه با سـرطان با يك دنيا امـيد و توانايي خـبر خوب سـلامتي‌شان را بشنوند.
نوشته يکي از کارکنان محک

دیدگاه‌ها

دیدگاه خود را بنویسید * نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند * دیدگاه شما