قصهخوانی هنرمندان برای کودکان
- ۲۲ آذر ۹۹
- 773 بازدید
- 0 دیدگاه
زير سقف محک هر روز شاهد قصههای واقعی بسياری هستيم؛ قصههايی که غصه از آن دور نيست اما پايان بسياری از آنها، پيروزی قهرمان کوچک داستان است.
محک غير از خدمات درمانی، خدمات حمايتی هم ارائه ميکند و تلاش ميکند تا کودکان با قصههاي بیغصه آشنا شوند و روزی هر کدام از آنها، قصه بهبودی خود را براي ديگران تعريف کنند. به همين خاطر در تمام سالهای فعاليت کوشيده است تا با ايجاد فضايی شاد، کودکانه و روحيهبخش، فرآيند درمان را براي کودکان مبتلا به سرطان و خانوادههايشان راحتتر کند و کيفيت زندگی ايشان را در تمامی مراحل درمان ارتقا بخشد. حدود ۱۰ سال است که ترالی کتاب در بيمارستان محک و برخي ديگر از بيمارستانهای دولتی و دانشگاهی داراي بخش خون و آنکولوژی کودک در تهران، فعاليت میکند. هر ماه تقريبا ۱۰۰۰ كتاب متناسب با گروههای سني و علايق کودکان از سوي روانشناسان انتخاب و به کودکان محک اهدا میشود تا با قصهها به دور و نزديک سفر کنند و پرنده خيالشان را به کوه و دشت و جنگل و دريا پرواز دهند.
در اين روزهای شيوع ويروس کرونا که به دليل فاصلهگذاری اجتماعی امکان فعاليت ترالي کتاب وجود ندارد، به اين فکر کرديم براي همه کودکان سرزمينمان قصه بخوانيم. بنابراين با هنرمندان، شاعران و نويسندگان کودک و نوجوان همراه شديم تا برايمان قصههايی بیغصه تعريف کنند. شما نيکوکاران گرامي ميتوانيد برای ادامه این قصهها کلیک کنید و قصهها را از زبان هنرمندان بشنويد يا برای کودکانتان پخش کنيد.
«بهار کاتوزی» فیلمنامهنویس، بازیگر سینما و تئاتر است. قصه «جک و لوبیای سحرآمیز» داستانی است که این هنرمند انتخاب کرده و از بزرگتر دعوت میکند تا برای فرزندانشان تعریف کند. داستانی که قهرمان اصلی آن پسری است که با کاشتن چند دانه لوبیا به سرزمین شگفتانگیزی وارد میشود و شاهد اتفاقات بسیاری است. حتما همه بزرگترها این داستان را شنیدهاند. این روزها که بچهها مجبورند در خانه بمانند، برایشان از شجاعت جک و قهرمانی او بر انسانهای غولآسا بگوید.
«عزتالله الوندی»، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان است که از سال ۱۳۷۶ قصهنویسی برای کودکان را شروع کرده. مردی که در بالش من راه می رود، پشت شیشههای مات، دوباره برمیگردی مرد بارانی، ایوان بهار، جان پاتیس، دارابنامه و تپههای بیمهتاب از جمله کتابهای این هنرمند همراه محک است.
قصه «کلاغ سفید باغ صنوبر» داستان باغی است که در آن کلاغها بسیار شاد زندگی میکنند و هر کلاغی یک خانه صنوبری دارد. این کتاب، داستان بابا چشم سیاه و مامان بنفشه است. این داستان را بشنوید تا برای چند دقیقه به دنیای شیرین کودکان سفر کنید.
تیستوی سبز انگشتی و آقا سیبیلو
بیشتر مردم «حسن معجونی» را به عنوان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون میشناسند. هنرمندی که با سریال «مسافران» بیش از پیش شناخته شد. این هنرمند نامآشنا برای کودکان، قصه «تیسوی سبزانگشتی و آقاسبیلو» تعریف میکند و ادامه ماجرا را برای بعد از روزهای شیوع کرونا میگذارد تا به محک بیاید و از نزدیک برای بچهها قصه بخواند.
بزرگترها حتما یادشان میآید که تیستوی سبز انگشتی پسری است با انگشتان جادویی که به هر چیزی دست میزند به گل و گیاه تبدیل میشود. این داستان رنگی را برای کودکان تعریف کنید تا هم حال آنها در این روزهای کرونایی خوب شود و هم شما داستانهای کودکیتان را مرور کنید.
«آزاده مؤیدیفرد»، عروسکگردان و صداپیشه از همراهان همیشگی قهرمانان کوچک محک است و او را با عروسکها و قصههایی که برایشان تعریف میکند میشناسند. صداپیشه عروسک «چرا» این بار برایمان قصهای از صمد بهرنگی تعریف میکند و صداپیشه گربه سیاه و سفید میشود. قطعا از شنیدن این داستان پر هیجان، لذت میبرید. با این داستان همراه باشید و لبخند را به صورتتان مهمان کنید.
«شرمین نادری»، تصویرگر و نویسنده است که با قصههایی که میخواند حال همه علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی را خوب میکند. او داستان ملک امیر و تلاش او برای رسیدن به آرزویش را تعریف میکند. داستانی که با تخیل و تصویر درآمیخته شده است و به جنگ با اژدها میرسد. این داستان را با کودکان خود بشنوید و به دنیای جادو سفر کنید.
«الکا هدایت»، هنرمند فعال در حوزه کودک و نوجوان است. صداپیشگی و طراحی عروسک از جمله کارهایی است که این هنرمند قصهگو انجام میدهد و سرپرست و مدرس آموزش نمایش به کودکان در آکادمی تئاتر «لیو» هم هست. در داستان «کلاه شادی» با رمز و راز شادی آشنا میشویم؛ احساسی که بیخبر پشت در خانهات سبز میشود آن هم وقتی که اصلاً حوصله نداری. هدایت این داستان را با نمایش یکی کرده و برای بیان آن از عروسکها هم کمک گرفته است. این داستان زیبا را بشنوید تا حال دلتان خوب و شادی مهمان لحظههای زندگیتان شود.
غصة ما عسل شد
از همه هنرمنداني که در اين روزهاي سخت همراه کودکان مبتلا به سرطانند قدرداني ميکنيم. يادمان نرود که داستانهاي زير سقف محک همچنان ادامه دارد و همراهي شما نيکوکاران گرامي است که باعث ميشود غصة قصهها پر بزند و برود. آرزو ميکنيم که از اين به بعد فقط داستان بهبودي کودکان مبتلا به سرطان را برايتان بخوانيم و روزي برسد که با هم زمزمه کنيم:
قصة ما مَثَل شد غصة ما عسل شد