«محک»، امید دوباره است
- ۲۵ آذر ۰۰
- 812 بازدید
- 0 دیدگاه
«حمیرا»، کودک دیروز بهبودیافته از سرطان و دچار عارضه معلولیت میگوید:
تلاش از ملزومات رسیدن به اهدافمان است اما در میان ما افرادی هستند که برای رسیدن به همین اهداف، باید بیش از دیگران بجنگند؛ افراد دارای معلولیت یکی از این گروهها هستند. آنها گاه از بد تولد و گاه به دلیل حوادثی پیشبینی نشده یا بیماری، عضوی از اعضای بدن خود یا کارکردی را از دست میدهند. سرطان از جمله بیماریهایی است که میتواند عارضه معلولیت را به همراه داشته باشد اما قهرمانان کوچک محک مانند بسیاری دیگر از اعضای جامعه، جمله معروف «معلولیت، محدودیت نیست» را به خوبی زندگی کردهاند. حمیرا یکی از همین قهرمانهاست. فرزند بهبودیافته از سرطان محک، اهل استان کرمانشاه و ساکن شهر بندرعباس است. او پس از درمان بیماری دچار عارضه کوتاهی استخوان شد. با حمیرا که این روزها یکی از افراد موفق جامعه است، به مناسبت روز جهانی معلولان به گفتگو نشستیم.
«حمیرا» در سال ۱۳۸۳، زمانی که هفت سال بیشتر نداشت به بیماری سرطان مبتلا شد. در آن زمان داوطلبان مددکاری محک با حضور در بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی دارای بخش خون و آنکولوژی اطفال، کودکانی شبیه حمیرا و خانوادههایشان را راهنمایی میکردند تا به جمع فرزندان محک بپیوندند و تحت حمایت قرار گیرند. فرزند محک داستان زندگیاش را اینگونه روایت میکند: «من و خانوادهام ۴ سال با سرطان مبارزه کردیم. بیماری من با پا درد شروع شد. این درد مزمن روزها ادامه داشت تا اینکه با مادرم به یکی از بیمارستانهای شیراز مراجعه کردیم. انجام آزمایشهای مفصل همان و تشخیص ابتلا به بیماری سرطان استخوان نیز همان.»
در گذشته سرطان برای بسیاری از خانوادهها واژه هولناکی بود. عدم اطلاعرسانی در خصوص این بیماری باعث شده بود تعداد زیادی از افراد در مواجهه با آن امید و انگیزهشان را از دست بدهند. حمیرا ادامه میدهد: «خانوادهام از شنیدن ابتلای من به سرطان بسیار ترسیدند. آنها اطلاعات زیادی در خصوص این بیماری نداشتند. با اینکه خیلی کودک بودم اما از وحشت مادر و پدرم متوجه شدم اوضاع خوب نیست. اعضای خانواده ابتدا به تشخیص پزشک شک داشتند و شروع به انکار بیماری کردند. برای اینکه مطمئن شویم به بیمارستانهای متعدد در شهرها و استانهای مختلف سر زدیم و دست آخر به این نتیجه رسیدیم که سرطان را بپذیریم و درمانش را دنبال کنیم. به همین دلیل از شیراز به تهران آمدیم. برای نمونهبرداری از مغز استخوان و انجام عمل جراحی به چندین بیمارستان مراجعه کردیم. تا عاقبت در بیمارستان نیروی دریایی توسط یکی از همراهان بیماران با محک آشنا شدیم. آشنایی با محک آغاز آگاهی بیشترمان در خصوص بیماری و تسلط بیشترمان به اوضاع شد.»
در نهایت حمیرا و خانوادهاش برای ادامه درمان به بیمارستان رسول اکرم(ص) مراجعه کردند و آنجا تحت حمایت محک قرار گرفتند. آنجا با کمک داوطلب مددکاری اجتماعی به جمع خانواده بزرگ محک پیوستند و سپس در اقامتگاه محک، در دارآباد ساکن شدند تا با نگرانی و دغدغه کمتری مراحل درمان را پشت سر بگذارند. کودک دیروز ما، محیط اقامتگاه محک را خوب به خاطر دارد و با واژه «شاد» آن را توصیف میکند: «اقامتگاه محک محیط سرزنده و شادی داشت. کارکنان آنجا با صبر، حوصله و مهربانی با ما ارتباط برقرار میکردند. آنها هر روز ما را تشویق میکردند تا بیشتر از دیروز با بیماری سرطان مبارزه کنیم.»
روزها در اقامتگاه محک یکی پس از دیگری با امید به بهبودی سپری شد. حمیرا ۱۰ ساله بود که خبر بهبودیاش را برای اولین بار شنید. او قهرمان مبارزه با سرطان شده بود. برای همین با قدرت بیشتری برای دستیابی به آرزوهایش تلاش کرد: «پس از بهبودی به بازیگری علاقهمند شدم، روی صحنه چندین نمایش ایفای نقش کردم. با توجه به اینکه به دلیل عوارض حاصل از درمان سرطان استخوان، دچار معلولیت و کوتاهی پا شدهام ورزش تیر و کمان را انتخاب و در مسابقات کشوری و استانی آن مقام آوردم. نقاشی را نیز به عنوان یکی دیگر از علاقههایم دنبال و در کشور بلغارستان رتبه چهارم مسابقات نقاشی را کسب کردم. این روزها هم دانشجوی رشته معماری هستم. از زندگیام بسیار رضایت دارم و فکر میکنم این خود بزرگترین موفقیت است.»
حمیرا رمز موفقیتهایش را در چند جمله برایمان خلاصه میکند: «من زمانی که وارد جامعه شدم، عوارض حاصل از درمان بیماری را پذیرفتم. با انرژی مثبت و انگیزه به زندگی ادامه دادم و معتقدم از افرادی که مبارزه با سرطان را تجربه نکردند، قدرتمندتر هستم. حمایت پزشکان، خانواده و محک زندگی دوباره به من بخشید. محک حتی پس از بهبودی هم همراهم بوده است. برای ما کودکان دیروز و امروز مبتلا به سرطان، محک امید دوباره است.»