کودک ماه-علی
- ۲ فروردین ۹۳
- 750 بازدید
- 0 دیدگاه
یکی از علایق او نویسندگی است. علی عضو تحریریه کودکان محک در خبرنامه است و تمامی شما یاوران عزیزی که خبرنامه محک را دریافت میکنید، نوشتهها، داستان ها و خاطرات او را خواندهاید.
یکی از خاطرات علی که به قلم خودش نوشته شده را در زیر میخوانیم:
” بچهها وقتی کوچکتر هستند با گذاشتن علامت و نشانههای مخصوص خونه مادر بزرگ و نزدیکانشان را زود یاد میگیرند اما ما بچههای محک یه جای دیگه را هم خیلی زود با علامتها و نشانه گذاشتن یاد میگیریم اونم بیمارستان که برای شیمی درمانی میرویم. منم بعد از چند بار آمدن و رفتن به بیمارستان دو تا ساختمان بلند سفید رنگ را نشانه گذاشتم.
میدانستم با نزدیک شدن به اونا به بیمارستان نزدیک میشویم. اوایل با دیدن اونا بغض میکردم و کم کم این بغض تحمل نیاورد و تبدیل به اشک شد. مادرم به هر طریق میخواست منو آروم کنه ولی خیلی موفق نبود. یک روز که داشتیم به طرف بیمارستان میآمدیم قبل از رسیدن به اون ساختمانها مادرم منو بغل کرد و یک آواز ترکی بسیار غمگین را شروع به خواندن کرد. من که هم تعجب کرده بودم و هم بغض داشتم اصلا متوجه اون ساختمانها نشدم و گریه هم نکردم فقط سکوت کردم. فکر میکردم مادر من کی ترکی یاد گرفته و معنی این آهنگ چیه ولی اون آهنگ آنقدر غمگین بود و مادرم با صدای بسیار غمگین اونو میخواند که جرأت نکردم هیچی بگم و تا بیمارستان ساکت نشسته بودم.
بعد از بیمارستان و شیمی درمانی من همانطور ساکت بودم. دلم میخواست دوباره موقع شیمی درمانی میشد و مادرم دوباره اون آهنگ را برام میخواند. دفعات بعد که از اون پرسیدم معنی این شعرها را برام توضیح داد که این شوالیه آنقدر قوی و شجاع و دلیر است که هیچکس در مقابل شجاعت اون نمیتونه بایستد و گفت من یک شوالیه بدون شمشیر هستم که شجاعت و قوی بودنم همه را از پای در میآره.
من با شنیدن این حرفها آنقدر احساس قوی بودن و شجاعت داشتم و فکر میکردم من چقدر انسان بزرگی هستم که هیچ چیز توی دنیا نمیتونه منو از پا در بیاره.
آن روزها خیلی زود گذشت و من بزرگتر شدم ولی هنوز هر وقت احساس ضعیف بودن و ترس داشته باشم یاد صدا و آهنگ مادرم به من قدرت و شجاعت میدهد.
به نظر من هر مادری میتونه با صداش هر چقدر غمگین هم باشه یک شوالیه بسازه.”