پشت گرمی امید در عشق برادر
- ۱۷ فروردین ۹۳
- 775 بازدید
اینها جملاتى بود که در صبحی زمستانى در دى ماه ٩٣ هر کسى از پنجره هاى محک چشمانش را رو به صبحی روشن بر تپه…
اینها جملاتى بود که در صبحی زمستانى در دى ماه ٩٣ هر کسى از پنجره هاى محک چشمانش را رو به صبحی روشن بر تپه…
ترالی برای کودکانی که به هر دلیلی روزهایشان را روی تخت بیمارستانها سپری میکنند واژهای است مترادف با دارو و قرص و شربت و آمپول…
توی کوپهی قطار نشسته بودم، تازه قطار راه افتاده بود و هنوز صدای چرخهاش به روی ریلها، برام عادی نشده بود، همینطور که از شهر…
سال نو یا عید، همراه با فصل بهار، یکی از قشنگترین فصلهای خدا شروع میشه. انگار همه چیز با هم تغییر میکنه. یک سال بزرگتر…
اتاقهای رو به کوه محک، پنجرههای بزرگش منظرهای داره که من اسمش رو گذاشتم تابلوی خدا… و هر روز صبح که از خواب بیدار میشم…
برای بچه هایی که مدرسه می روند هنوز شیرینی و لذت تعطیلات عید از یادشان نرفته است که روزهای پر از تلاش و دلهره و استرس امتحانات…
کاش شمعی وجود نداشت …. می پرسین چرا؟؟.. واسه اینکه اگه شمعی نبود مردم نمیگفتن اون پروانه ی قشنگ و ببین که چطوری داره توی عشق…
از در که وارد شدم حضور پسربچه کوچکی که با وجود اینکه روی تخت خوابیده بود لبهایش پر از خنده بود، توجهم را جلب کرد….
چندی پیش بسته پستی متفاوتی به محک آمد. بستهای پر از نقاشی و نامه از طرف دانش آموزان دبستان رضوی مشهد. نامهها و نقاشی هایی…
وقتی برای دادن مطالبِ خبرنامه به روابط عمومی میآمدم. یک ستاره پلاستیکی روی میز بود، که فکر منو مشغول کرده بود. یک روز پرسیدم این…