کمک آنلاین

به شیرینی سلامت

  • ۱۹ آبان ۰۳
  • 51 بازدید

با جعبه شیرینی ایستاده کنار در شیشه‌ای کلینیک محک و با خوشحالی به هرکی از کنارش رد می‌شه تعارف می‌کنه. گفت: خاله بفرما شیرینی. ازش…

صبورتر از شب، روشن­تر از صبح

  • ۱۷ آبان ۰۳
  • 59 بازدید

تولد ابوالفضل بود. همه دورش جمع شدن و منتظر بودن که ببینن چی آرزو می‌کنه. آروم چشماش رو بست و گفت: «آرزو می‌کنم پرستارها هرچی…

برای مادر بخش پیوند

  • ۱۵ مهر ۰۳
  • 107 بازدید

از قدیمی‌های بیمارستان محکه؛ می‌‌گه: یه بار تصمیم گرفتم که محل کارم رو عوض کنم؛ اما دید‌م نمی‌تونم. دیگه فهمیدم که محک برای ما فقط…

با هر قدمی، همراهمون باش

  • ۳ شهریور ۰۳
  • 140 بازدید

هی داره سرک می‌کشه؛ میاد و میره. از اون بچه‌هاست که اگه یه جا گیرت بیاره، انقدر سوال می‌پرسه تا کلافت ‌کنه. بعد از کلی…

قلک محک، نشونی از ما

  • ۲۱ مرداد ۰۳
  • 255 بازدید

یکی از همکارامون برامون تعریف می‌کرد «دیروز برای یه کاری رفته بودم پاکدشت، موقع برگشت توی پمپ‌بنزین، یه قلک محک دیدم. خوشحال شدم که اونجا…

محمدپارسای ما خوره کتابه

  • ۲۰ مرداد ۰۳
  • 248 بازدید

دوشنبه‌های هر هفته وعده دیدار ما و بچه‌های محکه! کل هفته منتظریم تا همراه چرخ دستی قشنگمون که کلی کتاب خوندنی و بامزه کودک و…

ببخشید؛ من خیلی شکموام

  • ۱۴ مرداد ۰۳
  • 259 بازدید

امروز یکساله که امیرعلی خوب خوب شده و میره کلاس هفتم. بیشتر از دکتر، پرستار و خدمه بیمارستان، از غذاهای محک تشکر می‌کرد؛ از کوفته…

خانه دوست اینجاست!

  • ۹ مرداد ۰۳
  • 262 بازدید

امیرعلی با اینکه بهبود پیدا کرده، هنوز هم با دوستای محکی‌اش مثل محمدصالح و پارمیدا در ارتباطه؛ آخه می‌دونین بچه‌های محک یه جور دیگه‌ای برای…

پسرکی با دست‌های خیلی بلند

  • ۶ مرداد ۰۳
  • 262 بازدید

پدر و مادرش رفته‌اند سراغ کارهای پذیرش و خودش نشسته دور میز بازی. یاسین را می‌گویم؛ همان پسرکی که از همه بیشتر شلوغ‌ می‌کند. تقریبا…