0 کمک آنلاین

هوای بچه‌های محک را داشته باشید

  • ۲ دی ۰۲
  • 391 بازدید
  • 0 دیدگاه

محک، بیش از سه دهه است که با همراهی یاوران گرانقدرِ خود، کودکان مبتلا به سرطان سراسر ایران را در مسیر سخت درمان، حمایت کرده است. حلقه‌ی اعتماد بینِ محک و شما نیکوکارانِ عزیز، عمل به ارزش بنیادین شفافیت است که در هر قدم، خود را موظف به ارائه گزارش به شما نیکوکاران گرامی می‌داند. یکی از نمودهای ارزش شفافیت در این سازمان، برگزاری پویشِ بهبودیافتگانِ محک است که در آن، نتیجه‌ی تمامی کمک‌های شما یاوران گرامی، در قالبِ آمار بهبودیافتگان متبلور می‌شود. ۷ دی ماه، به مناسبت تولدِ نخستین کودکِ بهبودیافته‌ی محک «روز کودکان بهبودیافته از سرطان» نام‌گذاری شده است و حالا شما در این پویش، قرار است با تعدادی از این فرزندان آشنا شوید.

هر کودکی که زیر چتر محک، سرطان را شکست می‌دهد و به بهبودی می‌رسد، آینه‌ی تمام‌نمایِ حمایت‌های شما یاورانِ عزیز است؛ کودکان بیمار دیروز که امروز جوانانی رعنا شده‌اند، هر کدام در مسیر زندگیشان، راهی به سوی موفقیت ساخته‌اند که بدون یاریِ دستان بخشنده‌ی شما، طی کردنِ آن ممکن نبوده است. حسینِ عزتی، دانشجوی سال پنجم رشته‌ی پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی است. او یکی از هزاران کودک بهبودیافته‌ی محک است.

حسین، زمانی که در کلاس پنجم ابتدایی مشغول تحصیل بود، ورم‌هایی روی گردنش می‌بیند. پزشکان، سرطان لنفوم غیر هوچکین را در او تشخیص می‌دهند و حسین برای درمان، راهی تهران و بیمارستان محک می‌شود. او به مدت یک‌سال‌ونیم، ماهی یک هفته را در بیمارستان محک برای انجام شیمی‌درمانی، می‌گذرانده. در همان هفته‌های بستری، درس‌هایش را با کمک معلمان داوطلب محک، ادامه می‌داده. او تعریف می‌کند که وقتی کارنامه‌ی معدل بیستش را به دکتر معالج خود نشان می‌دهد، دکتر آینده‌ی روشنِ او را پیش‌بینی می‌کند.

قصه‌ی آشنایی حسین با محک، شنیدنی‌ست. او برای دریافتِ نتیجه‌ی پاتوبیولوژی به آزمایشگاهی در تهران رفته بوده که با دیدنِ پوستر نصب شده روی دیوار، نام «بیمارستان فوق تخصصی سرطان کودکان محک» را می‌بیند. حسین آن پوستر را هنوز هم به خاطر دارد: تصویرِ کودکی بهبودیافته با موهای براق مشکی و عکسی در دست از زمان درمانش، وقتی که موهایش را به خاطر عوارض ناشی از شیمی‌درمانی از دست داده بوده. حسین آن لحظه را مثلِ روشن شدنِ چراغِ امیدی در دلش توصیف می‌کند و همان موقع با خانواده‌اش به سمت بیمارستانِ محک می‌آیند.

حالا حسین خودش در بیمارستان‌های مختلفی کار می‌کند. زمانی که از بیماران شرحِ وضعیت می‌گیرد، بیمارانی که مشکلی مشابهِ خودش دارند را، پیدا می‌کند و با روایتِ قصه‌ی بیماری و بهبودِ خود، به آنها امید می‌دهد. حسین، در این بین، بیش از همه به کودکانِ مبتلا به سرطان توجه می‌کند و هوایشان را دارد؛ چرا که به قول خودش «چون بچه‌ها خیلی ناز هستند…»

دیدگاه‌ها

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.