دیگه از اسم بیماریام نمیترسم و باهاش میجنگم
- ۷ آذر ۹۷
- 1160 بازدید
«از روی برگه آزمایش مغز استخوان اسم بیماریام رو برداشتم و تو اینترنت جستجو کردم. تا اسم سرطان رو دیدم دنیا مقابل چشمهام تیره و…
«از روی برگه آزمایش مغز استخوان اسم بیماریام رو برداشتم و تو اینترنت جستجو کردم. تا اسم سرطان رو دیدم دنیا مقابل چشمهام تیره و…
با مادرش آمده بودند عکسهایش را بگیرد. پسر آرامی بود اما کاملاً معلوم بود برای دیدن یک عکس خیلی ذوق دارد. چون کنار پرینتر منتظر…
محمد حسین ۱۹ سال دارد و به تازگی در رشته علوم آزمایشگاهی قبول شده است. فرزند سختکوش محک سالهاست که قطع درمان شده و برای…
«عدنان و محمد تو محک با هم دوست شدن. عدنان الان خوب شده و فقط برای انجام آزمایش دورهای به محک میاد. برای همین خیلی…
«شش ساله بودم که متوجه بیماریام شدم. درمانم تقریبا با ورودم به مدرسه یکی شده بود. اما هیچ بیماری و سختیای نمیتوانست مانع درس خواندنم…
نگاهی به خانم جوان و خوشرو کردم. راستش دلیلی که مرا به سمت محک کشانده بود جملهای بود که روی پوسترها دیده بودم: «با هزار…
همه تو بخش دنبال صداش میگشتن که ببینن کیه اینقدر قشنگ میخونه و بهش میگفتن که بیشتر بخونه. خودش میگه میخواد در آینده، تو روزای…
با نگاه کردن به دستای مامانم قالیبافی رو یاد گرفتم. وقتایی که مامانم خسته میشد با خواهرم گره به گره کمکش میکردیم تا کارش پیش…
ما اهل جنوب هستیم. بندرعباس زندگی میکنیم و به قشم رفت و آمد داریم. شما به جنوب آمدهاید؟ خیلی قشنگ است و من عاشقش هستم….
آن روزها همیشه جلوی چشمانم است. بعد از اتمام دوره کارشناسی در تهران، به کرمان برگشته بودم، شهر دوست داشتنی من که گرمای زمین و…