زیباییهای محک
- ۵ فروردین ۹۳
- 1238 بازدید
- 0 دیدگاه
برای تکمیل تصاویر سایت محک به دنبال عکسهای مختلف بودم و آن روز تصاویر گالری جشن چهارشنبهسوری را آماده میکردم که به یک عکس جالب برخوردم. تصویر یکی از پزشکان فوق تخصص بیمارستان محک، که همراه بیماران عزیز و کوچکاش در جشن چهارشنبه آخر سال شرکت کرده بود و همراه آنها ترقه بازی میکرد.
تصویر جالبی بود از همراهی همیشگی پزشکان و کودکان محک نه فقط در امور پزشکی و درمانی بلکه در همه روزها و لحظههایی که کودکان مبتلا به سرطان مسیر درمان را طی میکنند و این همان چیزی است که محک به آن میاندیشد: اینکه آرزوهای کودکان مبتلا به سرطان از بودن یا نبودن، به چگونه زیستن در آینده تغییر کند. اینکه سرطان پایان کودکی نیست…
در همین فکرها بودم که برای گرفتن اجازه قرار دادن این تصویر بر روی سایت محک راهی اتاق آقای دکتر در کلینیک شدم که مشغول ویزیت کودکان بود. من که شاید هنوز با ته مانده ترس به جا مانده از دوره کودکی پزشکان را افرادی بسیار جدی میدیدم، در دل امیدوار بودم که با پاسخ منفی از جانب ایشان روبرو نشوم.
اما پاسخ آن روز آقای دکتر نه تنها منفی نبود بلکه باعث شد ته مانده ترس کودکیام از دکتر و بیمارستان هم محو شود. دکتر با دیدن تصویر حضورش در جشن چهارشنبه سوری لبخندی زد و گفت اگر برای بخش کودکان در سایت تصاویر دیگری هم میخواهید، عکسهایی هم از جشن تولد بچهها دارم. بعد با اشتیاق به سمت میز کار خود رفت و با زحمت شیشه سنگینی را که روی میز بود بلند کرد تا بتواند سه عکس زیبایی را که از تولد امیر محمد در سه سال متوالی داشت بردارد و برای قرار دادن در سایت به من بدهد. با اشتیاق کودکانی که در این تصاویر بوند را معرفی میکرد و توضیح میداد که آنها با هم دوست هستند و در سه سال مختلف در روز تولد امیر محمد دوستش ماکان هم همراه اوست.
زیر شیشه میز آقای دکتر پر از یادگاریهای کودکان محک است. پر از عکسهای چهرههای شاد کودکان و پر از نفاشیهای زیبایشان که به پزشکان خود هدیه دادهاند. و من به این فکر میکنم که زندگی با همه این ترکیبهای به ظاهر ناهمگونش زیباست. مثل همین میز آقای دکتر محک. میزی که روی شیشهاش نسخههای پزشکی کودکان مبتلا به سرطان نوشته میشود اما زیر این شیشه، دنیایی از عشق و محبت و نوعدوستی چشمانت را نوازش میدهد. و چه خوب که محک مملو از این زیباییهای زندگی ست…
خاطره یکی از کارکنان محک