تومور همچنان دوست من است پس کوتاه نمیآیم زندگی
- ۱۹ خرداد ۹۷
- 524 بازدید
- 0 دیدگاه
به مناسبت روز جهانی تومور مغزی یکی از شایعترین سرطانهای کودکان، داستان مبارزه یکی از فرزندان محک با این بیماری رو بخونیم:
من علی هستم و ۱۸ سالمه. از چهارسالگی تومور مغزی دارم. موقعی که مامانم دنبال ثبتنام من توی یه مهدکودک بود، من بیمار شدم و به جای مهدکودک، راهی بیمارستان و اتاق عمل شدم. با وجود اینکه بیمار بودم، مدرسه رو شروع کردم. یه روز وقتی از بیماری خسته شده بودم و از اینکه نمیتونستم به خاطر شیمیدرمانی درس بخونم، ناراحت بودم، مامانم بهم گفت: «خیلی از آدمهای بزرگ بیماری سختتری دارن و حتی شاید نتونن، حرکت کنن اما تمام دنیا رو هدایت میکنن. پس تو هم کاری کن که همه بفهمن بیماری چیزی نیست که آدمها رو محدود کنه.»
اینجوری بود که با تومورم بزرگ شدم، بهش عادت کردم و امروز اون رو جزئی از وجودم میدونم. من و تومورم با هم درسها رو تمام کردیم و دوستهای خوبی برای هم شدیم. اما این دوستی همیشه بدون دغدغه و دردسر نیست و باید با هم کنار بیاییم. از اون روز تا حالا ۱۴ سال گذشته و من دانشجو شدم. توی این مدت سختیها و دردهای زیادی را تحمل کردم اما همیشه گفتم کوتاه نمیآیم زندگی!