گَپ و گُفتی با اعضای مرکز پذیرهنویسی سلولهای بنیادی محک
- ۱۰ مرداد ۹۷
- 451 بازدید
- 0 دیدگاه
از آغاز راهاندازی نخستین مرکز غیردولتی و غیرانتفاعی پذیرهنویسی داوطلبان اهداکننده سلولهای بنیادی خونساز محک یک سال میگذرد. در این شماره و به مناسبت سالگرد افتتاح این مرکز در مرداد ماه امسال پای صحبتهای نیکوکارانی نشستیم که نجاتبخش یک زندگی شدند.
اینجا بخشی از مصاحبههای یاورانی را میخوانیم که دغدغه سلامتی کودکان مبتلا با سرطان را دارند.
میخواهم زنده بمانم و زندگی ببخشم
همکاران مرکز پذیرهنویسی سلولهای بنیادی تماس میگیرند و اعلام میکنند خانم جوانی برای اهدای داوطلبانه سلولهای بنیادی خونساز و ثبت نمونه HLA خود مراجعه کردند و حاضر به مصاحبه هستند. به دیدارشان میروم و با دختر جوانی ملاقات میکنم که تمام چهرهاش را لبخند پوشانده است. از او میپرسم به چه دلیل این شیوه را برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان انتخاب کرده است. لبخندش بزرگتر میشود و در پاسخ میگوید: «میخواهم زنده بمانم و زندگی ببخشم. زنده ماندن و زندگی کردن تجربه تکرار نشدنی و ارزشمندی است که میخواهم آن را هدیه دهم. وقتی پُست محک در خصوص ثبت نمونه HLA در مرکز پذیرهنویسی سلولهای بنیادی را در اینستاگرام دیدم به این فکر افتادم که این همان اتفاقی است که مدتها منتظرش بودهام. اینکه بتوانم به نحوی به فردی کمک کنم و به او زندگی را هدیه کنم.»
به فرم عضویتاش که تکمیل شده است، اشاره میکنم و میپرسم آیا خانواده و دوستانش را هم برای عضویت در این مرکز دعوت کرده است. میگوید: «چند نفر از دوستانم هم برای ثبتنام در این مرکز داوطلب شدهاند. امروز هم که برای ثبت نمونه خودم به مرکز مراجعه کردم، تصمیم گرفتم تا فعالیت داوطلبانه دیگری نیز انجام دهم و در ارتباط بیشتری با محک باشم.»
وقتی کمک میکنم، خوشحالترم
از آن جوانهای پرانرژی است که زندگی را سراسر با شادی و محبت گذرانده است. در معرفی خودش میگوید پیش از آنکه در مرکز پذیرهنویسی سلولهای بنیادی خونساز عضو شود، عضوی از خانواده محک و از نوجوانی همراه کودکان مبتلا به سرطان بوده است.
میگوید: «از زمانی که طعم شیرین کمک به همنوع را تجربه کردهام، احساس خوشحالی بیشتری در زندگی دارم. این کمترین کاری است که میتوانم برای کمک به فرد دیگری انجام دهم و همین موضوع بیاندازه مرا شاد میکند.» به خواهرش که در حال تکمیل فرم عضویت در مرکز پذیرهنویسی است اشاره میکند و ادامه میدهد: «دوست دارم حس خوب کمک کردن را به دیگران نیز منتقل کنم به همین خاطر امروز همراه با خواهرم به محک آمدم و او هم تصمیم گرفت تا مثل من عضو این مرکز شود.»
امیدوارم هیچ کودکی دچار بیماری نشود
میگوید قبل از اینکه به محک بیاید، تصمیمی برای عضویت و ثبت نمونه HLA در مرکز پذیرهنویسی نداشت. از بیماری میترسید. اما وقتی برای همراهی خواهرش به اینجا آمد، تصمیم گرفت کاری برای بیماران نیاز به پیوند انجام دهد تا امید و بَخت بیشتری برای ادامه زندگی، همراه با سلامتی، داشته باشند: «امروز مادران و پدرانی را دیدم که همراه فرزندشان به بخش درمانی آمده بودند. کودکان آینده را میسازند، امیدوارم هیچ کودکی به بیماری دچار نشود.»